مجسمه علم و تقواياران میروند یکبهیکبشتاب که ناقص نرویم!!ساعت 20 روز چهارشنبه مورخه 6 دیماه 1402 خبری دریافت کردم که سخت ناگوار بود: «حضرت حجتالاسلاموالمسلمین
دکتر ابویی درگذشت». دلم هری ریخت؛ چراکه توفیق دوستی ایشان را از دوره دکتری ادیان و عرفان در سال 1382 داشتم و رابطهام با ایشان در تابستان وارد مرحله جدیدی شده بود؛ زیرا این حقیر توفیق یافتن در چند روز در بنیاد نهجالبلاغه یزد در خدمتشان باشم. شگفتا ایشان استادی وارسته بودند و اما با حضورشان در کلاسهای حقیر درس تواضع به من میدادند. در آخرین شبی که در خدمتشان بودم از احوال عرفانیشان برایم گفتند و چه دلانگیز بود بیانشان. آدمی چه غافل است هرگز به ذهنم نمیگذشت که در چنین روزی خبر عروجشان را خواهم شنید. کاش بیشتر و عمیقتر به صورت منوّرشان مینگریستم کاش .... البته حقیر از الطافشان بهرهمند شدم و بهاتفاق به مهریز رفتیم و در جلسات مختلف در محضر نهجالبلاغه در خدمتشان بودم. دردا و دریغا! درد و رنج مجالشان نداد و امروز خبر غزل خداحافظیشان به من رسید و البته قرار گذاشته بودیم که در نگارش مقالات علمی و پژوهشی در خدمتشان باشم که مجال نشد و او زودتر پرواز کرد.البته شکوائیه من برای خودم است وگرنه او شیفته مولایمان علی(ع) بود و بنای عظیمی را در یزد نهاد به نام آن مولا و بهشدت امیدوار به دیدار آن امام همام در آخرت بود. شک ندارم که روحش در جوار مولایمان علی(ع) است و به مصداق «عاش سعیداً و مات سعیداً» است.این حقیر بهنوبه خود درگذشت این عالم وارسته را به خانواده داغدارش و دوستان و شاگردان عزادارش تسلیت میگویم و از خداوند متعال درجات متعالی را برای ایشان خواهانم.بخشعلی قنبری 6/10/1402:: موضوعات مرتبط:
امام علی و نهج البلاغه نـــــــــارون...
ما را در سایت نـــــــــارون دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 3naarvan14 بازدید : 92 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1402 ساعت: 3:44